برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

برای من

الهی در جلال رحمانی و در کمال سبحانی... تو را به رحمانیتت قسم...

زن دوم!

هر قدر یه سری کارها برای خیلیها دسته جمعی مزه بده برای من تنهایی خیلی مزه میده. یکیش سینما رفتنه. بعد از اتمام کارم امروز گوله کردم سمت سینما. زن دوم. تیزرشو دیده بود و خوشم آمده بود.

داستانِ به نظرم بیشتر یه زن. به مهتاب همزادوارانه حس نزدیکی کردم. مطمئنن نه در قیافه و داستان زندگیش. در روحش و هویتش.

میدونی اولین بار که دیدمت با وجودی که عهد بسته بودم با هیچ زنی کاری نداشته باشم چیت بود که منو شیفته تو کرد؟ چی بود؟ پس زدنت...

این دیوار فاصله رو میبینی که بینمون داره بالا میاد؟ من که حتی یه آجر هم نمی بینم...

من این فیلمو دوست داشتم. روون بود و برای من ملموس. آی مهتاب...

باید برم مجنون لیلی و دایره زنگی رو هم ببینم. به همین سادگی رو هم زمان جشنواره دیدم. به یمن حق عزیز کپی رایت که اینجا خیلی رعایت میشه، تمام فیلمهای اسکار 2008 هم گرفته شده و در شرف دیده شدن هست!!

توی سینما دو تا دختر جلوی من نشسته بودن که به طرز عجیبی کف کفشاشونو چسبونده بودن به هم!! اولین صحنه فیلم مربوط به محمدرضا فروتن بود که با مشاهدش همون دوتا دختر عجیب! شروع کردن به قربون صدقه رفتن و همدیگه رو بغل کردن. البته قطعن اون قربون صدقه رفتن ها در ستایش فروتن بود! بعدشم که یه صحنه هایی از کیش نشان میداد اون دوتا عجیبا همش همدیگرو بغل میکردن و انگار همزادشونو دیده باشن تو فیلم هی جیغ و ویغ میکردن.

من اینا رو نمیگم که کسی رو سرزنش کنم. اشتباه نشه. فقط خیلی دورم از این چنین زندگی ای ... خیلی دور.

نظرات 1 + ارسال نظر
میم مثل مــــــــــــــــــــــــ چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:54 ب.ظ

خوش به حالت ... منم وقتی می بینم محتوی فیلم ارضام نکرده می رم تو نخ مردم! البته حالا که نو فکر علیم! :)

این قدر نرو تو نخ مردم!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد